همیشه شنیدهایم که «او» در میان ماست، در کوچه و بازار رفتوآمد دارد، به مجالس ما میآید، در وقت تنگدستی و پریشانی هوایمان را دارد و جایی در همین نزدیکی، روی همین کرۀ خاکی زندگی میکند. بعضیها در ذهن خود «او» را طوری فرض میکنند که در دوردستهاست، ناپیدا و غایب؛ اما ظاهراً فراموش کردهاند که امام صادق(ع) گفتهاند: «مهدی(عج) در میان مردم رفتوآمد میکند، در بازارهای آنان راه میرود، بر فرشهای آنان قدم میگذارد، ولی مردم او را نمیشناسند.» «شب چهلم» مجموعه داستانهایی از ملاقاتهای نورانی مردم با امامِ زمان(عج) را روایت میکند. این کتاب، ما را پای حرف آدمهایی مینشاند که امامشان را دیدهاند و میگویند:«او نزدیک ماست، کنار ماست، میان شهرها رفتوآمد دارد، در جمع شیعیان حضور دارد، از بیچارگان دستگیری میکند و با مظلومین حرف میزند و ... . یعنی همینقدر نزدیک و آشنا…» داستانهای این کتاب همگی از زبان همین آدمهایی است که امامِ بهظاهر غائب را با چشمان خود زیارت کردهاند.