شخصیتهای این داستان، ایرانی هستند و از شیعیان میباشند. پدر خانواده در این رمان از یاران امام حسن عسکری(ع) است و مدتی است که ناپدید شده! حاکمان عباسی شدیداً با یاران امام برخورد میکردند و اجازه نمیدادند مردم با این خاندان ارتباطی داشته باشند و راه هر نوع ارتباطگیری با این خانواده را بسته بودند. «پدر» وظیفۀ رساندن وجوهات مردم قم به امام را بر عهده داشته، اما این مسئولیت به پسر نوجوانش «رضاداد» واگذار میشود. «رضاداد» هم به خاطر یافتن پدر و هم به خاطر دانستن جواب سؤالات خود درباره امام و وجوهات، از قم بهطرف بغداد میرود و در بین راه، اتفاقات و خطرات زیادی را پشت سر میگذارد. این اتفاقات از «رضاداد» پسر دیگری میسازد و باعث میشود به جواب سؤالهای زیاد خود دربارۀ امام برسد و دلش آرام شود. اما «رضاداد» وقتی به سامرا میرسد که امام حسن عسکری(ع) به شهادت رسیده است. «رضاداد» و همراهانش به جستجوی جانشین امام میروند تا اینکه... . ادامۀ ماجراهای این رمان دلنشین را در کتاب «سفیر دوازدهم» از دست ندهیم.